loading...
قرآن و عترت
کنعانی هرندی بازدید : 61 سه شنبه 20 اسفند 1392 نظرات (0)

 

گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌كنم …
گفتی:
فانی قریب
    
.:: من كه نزدیكم (بقره/۱۸۶) ::.

 

 

*****************************************************


گفتم: تو همیشه نزدیكی؛ من دورم… كاش می‌شد بهت نزدیك شم
گفتی:
و اذكر ربك فی نفسك تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
    
.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد كن (اعراف/۲۰۵) ::.

 

*****************************************************


گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!
گفتی:
ألا تحبون ان یغفرالله لكم
    
.:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲) ::.

 

 

*****************************************************


 

گفتم: معلومه كه دوست دارم منو ببخشی …
گفتی:
و استغفروا ربكم ثم توبوا الیه
    
.:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه كنید (هود/۹۰) ::.

 

 

*****************************************************


 

گفتم: با این همه گناه… آخه چیكار می‌تونم بكنم؟     
گفتی:
الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
    
.:: مگه نمی‌دونید خداست كه توبه رو از بنده‌هاش قبول می‌كنه؟! (توبه/۱۰۴) ::.

 

 

*****************************************************


 

گفتم: دیگه روی توبه ندارم ...
گفتی:
الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
    
.:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/۲-۳ ) ::.

 

 

*****************************************************


 

گفتم: با این همه گناه، برای كدوم گناهم توبه كنم؟ 
گفتی:
ان الله یغفر الذنوب جمیعا
    
.:: خدا همه‌ی گناه‌ها رو می‌بخشه (زمر/۵۳) ::.

 

 

*****************************************************


 

گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو می‌بخشی؟
گفتی:
و من یغفر الذنوب الا الله
    
.:: به جز خدا كیه كه گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵) ::.

 

 

*****************************************************


 

گفتم: نمی‌دونم چرا همیشه در مقابل این كلامت كم میارم! آتیشم می‌زنه؛ ذوبم می‌كنه؛ عاشق می‌شم! …  توبه می‌كنم
گفتی:
ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین
    
.:: خدا هم توبه‌كننده‌ها و هم اونایی كه پاك هستند رو دوست داره (بقره/۲۲۲) ::.

 

 

*****************************************************


 

ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرك     
گفتی:
الیس الله بكاف عبده
    
.:: خدا برای بنده‌اش كافی نیست؟ (زمر/۳۶) ::.

 

 

*****************************************************


 

گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیكار می‌تونم بكنم؟
گفتی:
یا ایها الذین آمنوا اذكروا الله ذكرا كثیرا و سبحوه بكرة و اصیلا هو الذی یصلی علیكم و ملائكته لیخرجكم من الظلمت الی النور و كان بالمؤمنین رحیما
.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد كنید و صبح و شب تسبیحش كنید. او كسی هست كه خودش و فرشته‌هاش بر شما درود و رحمت می‌فرستن تا شما رو از تاریكی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیارن . خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/۴۱-۴۳) ::.

 

*****************************************************

منبع: چرخ و فلک

کنعانی هرندی بازدید : 45 دوشنبه 11 اسفند 1393 نظرات (0)

حوض كوثر

"كوثر" بر وزن "فوعل" وصفى است كه از "كثرت" گرفته شده و به معناى "خير كثير و فراوان" است. گستره‌‏ى معنايى اين واژه چنان وسيع و جامع است كه مصاديق بى‌‏شمارى از جمله "خير بى‌نهايت" را نيز مى‏‌تواند شامل شود. براى واژه‌‏ى "كوثر" كه در سوره‌‏ى مباركه كوثر آمده است، در تفاسير شيعه و سنى معانى بسيارى براىش ذكر شده است كه جملگى، از مصاديق همين خير كثيرند؛ مصاديقى مانند: 1. حوض و نهر كوثر...،
2. مقام شفاعت كبرا در روز قيامت، 3. نبوت، 4. حكمت و علم، 5. قرآن، 6. كثرت اصحاب و پيروان، 7. كثرت معجزات، 8. كثرت علم و عمل، 9. توحيد و ابعاد آن، 10. نعمت‌‏هاى خدا به پيامبر(ص) در دنيا و آخرت، 11. نسل كثير و ذريه فراوان كه در گذر زمان باقى بمانند. بى‏‌گمان اين فراوانى ذريه و باقى ماندن نسل پيامبر(ص) از وجود دختر والا گهر ايشان، فاطمه‌ی زهرا(س) نشأت گرفته است. پس بارزترين مصداق "كوثر" وجود مبارک حضرت زهرا(س) مى‏‌باشد. بيانگر اين حقيقت و شاهد اين واقعيت، شأن نزول و سياق آيات سوره‌ی كوثر است. آرى وجود فاطمه(س) منبع خير كثير است كه هم باعث ماندگارى رسالت پيامبر(ص) تا روز رستاخيز شده است و هم عامل جاودانگى نسل پاک او.[1]
از اين‌رو، با استناد به روايات مربوط به حوض كوثر و شأن نزول سوره‌‏ى كوثر و متن و سياق آيات، مى‌‏توان نتيجه گرفت: "كوثر" داراى دو مصداق بارز، يكى در دنيا و يكى در آخرت است. مصداق دنيوى آن كه همان "كوثر محمدى" است، فاطمه‌ی زهرا(س) است كه منشأ اولاد و ذريه‏ و نسل پاک پيامبر(ص) است، كه ايشان و ذريه‌‏ى او مردم را در دنيا از معارف و اخلاق و احكام و آداب الاهى سيراب نموده‌‏اند و مصداق ديگر آن كه "كوثر بهشتى" است، حوضى در بهشت است كه على(ع) و ديگر امامان معصوم(‏ع) ساقى آن مى‌‏شوند و كام تشنگان رهيده از صحراى محشر را سيراب مى‌‏نمايد.[2]
اوصاف حوض كوثر
ویژگی‌های حوض كوثر از زبان رسول الله(ص) چنین است: حوض كوثر نهرى است داراى خير كثير در بهشت كه از حوضى مى‏‌ريزد و اطراف آن به عدد ستارگان آسمان، ظروفى چيده شده است و امت من پس از ورود به بهشت بر آن وارد مى‏‌شوند. در پيش من حوضى است به وسعت مدينه تا يمن، يا وسعت مدينه تا عمان. كناره‏‌هاى آن از طلا است و شراب(نوشيدنى) آن از برف و شير، سفيدتر و از عسل شيرين‌‏تر و از مِشک خوش‌بوتر است و بر سنگ‏‌هاى بزرگ لؤلؤ و مرجان جارى مى‏‌شود. هركس از آن بنوشد، هرگز تشنگى بر او عارض نشود و اولين كسانى كه بر آن وارد مى‌‏شوند، مهاجران (از مكه به مدينه) فقير مى‏‌باشند. والى و ساقى آن، امام على(ع) است. مؤمنان پس از نوشيدن از آب كوثر اطراف پيامبر(ص) جمع شده و از ديدار يكديگر خشنود مى‌‏شوند. چشمه كوثر از ساق عرش است كه آن‌جا منزلگاه اوصيا(ع) و شيعيان ايشان است و از آن‌جا با دو ناودان به حوض ريخته مى‏‌شود و سپس با دو نهر در بهشت جريان مى‌‏يابد. براى هر پيامبرى در بهشت نهرى است كه به دلیل كثرت وارد شوندگان بر حوضشان بر يكديگر مباهات مى‌‏كنند، لكن من اميدوارم كه وارد شوندگان بر حوضم بيشتر از سايرين باشد.[3]
حوض كوثر در كلام امامان معصوم‏
اميرمؤمنان(ع) فرمودند: «حوض كوثر ما مملوّ است و در آن دو نهر مى‏‌ريزد از بهشت، يكى از چشمه‌‏ى تسنيم و ديگرى از چشمه‌‏ى معين».[4]
و در حديث معتبر، امام صادق(ع) فرمودند: كسى كه دلش براى مصيبت ما به درد آید، در وقتِ مردن فرحناک مى‌‏شود، فرحى كه هرگز از دل او بيرون نمى‌‏رود تا در حوض كوثر بر ما وارد شود و كوثر خوشحالى مى‏‌كند؛ چون دوست ما بر او وارد مى‌‏شود. حتى آن‌كه به او مى‏‌چشاند از لذت انواع خوردنى‌‏ها كه نمى‏‌خواهد از آن‌جا به جاى ديگر رود. هر كس از آن يک شربت بياشامد، هرگز تشنه نشده و بعد از آن هيچ‌گاه تعب نكشد. و آن به سردى كافور و بوى مشک و طعم زنجيل است و از عسل شيرين‌‏تر و از مسكه نرم‌‏تر و از آب ديده صاف‌‏تر و از عنبر خوش‌بوتر مى‌‏باشد. از چشمه‏‌‌ى تسنيم بهشت بيرون مى‌‌‏آيد. بر نهرهاى بهشت همه مى‌‏‌گذرد و بر روى سنگ ريزه‌‏‌ى مرواريد و ياقوت جارى مى‌‌‏شود و... . و هر ديده‏‌اى كه در مصيبت ما بگريد، البته شاد و خوشحال گردد به نظر كردن به كوثر. آب مى‏‌دهند از آن همه‌‏ى دوستان ما را، اما به قدر محبت و متابعت ما، از آن لذت مى‌‏برند و هر كس محبتش بيشتر است، لذتش بيشتر خواهد بود،... .[5]
شايان ذكر است كه بدون تردید دوازده امام معصوم(ع)، همگى در روز قيامت، ساقى حوض كوثرند. چنان‌كه از احاديث و براهين ظاهر است و سيدالشهداء(ع) فرمودند: «و نحن وُلاة الحوض نسقى وُلاتنا»؛[6] ماييم صاحبان حوض كوثر، سيراب مى‌‏نماييم دوستان خود را. همان‌گونه كه پيامبر(ص) اميد آن داشتند كه وارد شوندگان بر حوضشان بيشتر از سايرين باشند، هر مسلمانى كه نام كوثر و توصيفات آن‌را مى‌‏شنود، آرزو مى‌‏كند كه از وارد شوندگان بر حوض و بر نبى(ص) قرار گيرد، اما روشن است كه اگر اين اميد و رجا واقعى باشد، بايد براى دست‌يابى به آن كوشيد، و پس از كسب زاد و توشه نيز بايد مراقبت نمود تا اين سرمايه توسط رهزنان و شياطين جنى و انسى، بيرونى و درونى به يغما نرود و يا دچار آفت نشود و إلاّ زحمت‏‌ها بر باد رفته و حاصلى از آنان نخواهد چيد و ورود او بر حوض، تبديل به خواب و خيال مى‌‏شود و دلخوش كردن به خواب و خيال و آماده نشدن و تلاش ننمودن براى تحصيل مطلوب، كارى غافلانه و اميدى بيهوده است.
 
[1]. ر. ك: مصباح يزدى، محمد تقى، جامى از زلال كوثر، ص 20 - 22 ؛ علامه طباطبايى، محمد حسين، تفسير الميزان، ج 20، ص 370، و تفاسير مختلف، ذيل سوره كوثر.
[2]. البته اين كه چه رابطه و نسبتى بين "كوثر محمدى" و "كوثر بهشتى" وجود دارد، نياز به تعمّق و بررسى و مجال افزون ترى مى‏باشد. و شايد بتوان گفت عقل و انديشه‏ انسان‏هاى معمولى از فهم و تصور آن عاجز است.
[3]. ر. ك: فيض كاشانى، محسن، محجة البيضاء، ج 8، ص 352 - 353 و ساير تفاسير ذيل سوره كوثر.
[4]. علامه مجلسى، حق اليقين، ص 453، بحارالانوار، ج 8، ص 18.
[5]. علامه مجلسى، حق اليقين، ص 455.
[6]. بحارالأنوار، ج 45، ص 49.
کنعانی هرندی بازدید : 18 سه شنبه 05 اسفند 1393 نظرات (0)

  • قران داراي 114 سوره است
  • قران داراي 6236 ايه استتست
  • قران 114 بسم الله الرحمن الرحيم دارد
  • قران داراي 120 حزب ميباشد
  • قران 30 جز دارد
  • قران 115 بسم الله دارد
  • 70بار نام قران در قران بكار رفته است
  • بزرگترين سوره قران بقره است
  • بهترين نوشيدني كه در قران به ان اشاره شده است شير ميباشد
  • كوچكترين سوره قران كوثر ميباشد
  • بهترين ايه ايهالكرسي است
  • ايه 282 سوره بقره بزرگترين ايه قران است
  • عظيم ترين ايات بسم الله الرحمن الرحيم ميباشد
  • بهترين خوردني كه در قران ذكر شده عسل ميباشد
  • منقورترين كار حلال نزد خداوند طلاق است
  • كوچكترين ايه قران مدها متان در سوره الرحمن است
  • بهترين شب در قران شب قدر است
  • بهترين ماه در قران ماه رمضان است
  • بهترين سوره قران يسن است
  • سوره حمد به مادر قران معروف است
  • سوره فجر به سوره امام حسين ( ع) معروف ا
  • سوره هاي اسرائ حديد حشرصف جمعه تغابن واعلي به مسبحات مشهورند
  • 86 سوره مكي و 28 سوره مدني است
  • سورهيسن به قلب قران معروف است
  • سوره هاي سجده فصلت نجم وعلق سجده واجب دارند
  • سوره حمد به زبان بندگان نازل شده است
  • قران كريم در سوره حمدد خلاصه شده است
  • سوره توبه بسم الله الرحمن الرحيم ندارد
  • سوره الرحمن به عروس قرانمعروف است
  • سوره نمل دو بسم الله الرحمن الرحيم دارد
  • تعداد 29سوره قران با حروف مقطعه اغاز ميشوند
  • سوره حمد دو مرتبه بر پيامبر اكرم ( ص) نازل شده يكبار در مدينه و يكبار در مكه
  • در سوره هاي فلق و ناس به معوذتين معروفند
  • سوره عاديات منسوب به حضرت علي(ع) است
  • سوره اسرا به بني اسرائيل معروف است
  • 37سوره قران در جز 30 قرار دارند
  • سورهايي كه توصيه شده در نماز جمعه خوانده شود عبارتند از منافقون و جمعه
  • سوره اي كه در شان اهل البيت ( ع) نازل شده سوره دهر است
  • سوره حجرات سوره اخلاق و ادب است
  • داستان گوساله پرستي بني اسرائيل در سوره طه بيان شده است
  • ايه الكرسي در سوره بقره قرار دارد
  • ايه معروف و ان يكاد الذين كفروا... در سوره قلم قرار دارد
  • دعاي ربنا اتنافيالدنيا حسنه ...در سوره بقره ايه 201 ميباشد
  • در ايه 7 سوره احزاب نام پنج تن از پيامبران اولوالعزم بيان شده است
  • ايه معروف امن يجيب المضطر اذا دعاه ويكشف اسو در سوره نمل ايه 62 ميباشد
کنعانی هرندی بازدید : 38 شنبه 11 بهمن 1393 نظرات (0)

سوره: بقره

شمارگان: سوره بقره اولین سوره ای است که در مدینه بر پیامبر صلی الله علیه و آله فرود آمد و ۲۸۶ آیه، ۶۲۲۱ کلمه[۱] و ۲۵۵۰۰ حرف دارد.

نزول:

در ترتیب نزول سوره ها این سوره هشتاد و ششمین سوره است، یعنی بعد از سوره ی مطفّفین فرود آمد و در ترتیب فعلی قرآن، دوّمین سوره به شمار می آید.

نام ها:

این سوره فسطاط القرآن و سنام القرآن نیز نامیده شده است. نام گذاری این سوره به « بقره »، ( گاو ماده ) بدین مناسبت است که در آیات ۶۷-۷۳ آن، داستان گاو بنی اسرائیل آمده است.[۲]

 

 

موضوعات کلّی سوره:

این سوره که طولانی ترین سوره قرآن کریم است و حدود دو جزء و نیم از سی جزء قرآن را شامل می شود و مهم ترین آیه ی آن « آیة الکرسی » یعنی آیه ی ۲۵۵ است.[۳] که محتوای توحیدی خاصی دارد.

ولی با این حال جامعیت آن از نظر اصول اعتقادی اسلام و بسیاری از مسائل عملی ( عبادی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ) قابل انکار نیست.

چه این که در این سوره:

۱- پیرامون توحید و شناسائی خدا مخصوصاً از طریق مطالعه ی اسرار آفرینش آمده است.

۲- تقسیم بندی مردم در برابر هدایت و روشنگران قرآن، در سه گروه: مؤمنان، کافران و منافقان.

۳- بحث هائی در زمینه معاد و زندگی پس از مرگ، مخصوصاً مثال های حتی آن مانند: داستان ابراهیم و زنده شدن مرغ ها و داستان عُزیر.

۴- بیان قوانین اسلام در عبادات و معاملات.

۵- اعجاز قرآن و اهمیت این کتاب آسمانی.

۶- بسیار مفصل و طولانی درباره ی یهود و منافقان و موضع گیری های خاص آنها در برابر اسلام و قرآن، و انواع کارشکنی های آنان در این رابطه.

۷- در زمینه ی تاریخ پیامبران بزرگ مخصوصاً ابراهیم علیه السلام و موسی علیه السلام.

۸- بحث هائی در زمینه ی احکام مختلف اسلامی از جمله نماز، روزه، جهاد در راه خدا، حج و تغییر قبله،

ازدواج و طلاق، احکام تجارت و دین، و قسمت مهمی از احکام ربا.

۹- بحث های فراوانی در زمینه ی انفاق در راه خدا.

۱۰- مسأله قصاص و تحریم قسمتی از گوشت حرام و قمار و شراب و بخشی از احکام وصیت و مانند آن.

۱۱- مؤمنین، مشرکین و منافقین خلقت آدم و دستور سجده فرشتگان در برابر آدم.

۱۲- سرپیچی ابلیس از سجده به آدم.

۱۳- بنای کعبه توسط حضرت ابراهیم و نعمت های خدا.

داستان های سوره:

حضرت آدم: ۳۰ تا ۳۸، حضرت موسی: ۵۱ تا ۷۳ ، حضرت ابراهیم: ۱۲۳ تا ۱۳۳ و ۲۸۵ تا ۲۶۰، حضرت داوود: ۲۴۶ تا ۲۵۱، جنگ بدر: ۲۱۷ و ۲۱۸، طالوت و جالوت: ۲۴۶ تا ۲۵۱، گاو بنی اسرائیل: ۶۸، اصحاب السبت: ۶۵، مهاجرین: ۲۱۸، عُزیر و مرگ ۱۰۰ ساله ی او: ۲۵۹٫

فضیلت سوره:

در فضیلت تلاوت این سوره، روایات پراهمیتی در منابع اسلامی نقل شده است: از جمله مرحوم « طبرسی » در مجمع البیان، از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چنین نقل می کند که می پرسیدند: کدامیک در سوره های قرآن از همه برتر است؟ فرمودند: سوره « بقره » عرض کردند: کدام آیه از آیات سوره ی بقره افضل است؟ فرمودند:     « آیة الکرسی ».[۴]

از امام سجاد علیه السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چنین نقل شده است: کسی که چهار آیه از آغاز سوره ی بقره و آیة الکرسی و دو آیه بعد از آن و سه آیه از آخر آن را بخواند هرگز در جان و مال خود ناخوشایندی نخواهد دید، شیطان به او نزدیک نمی شود، و قرآن را فراموش نخواهد کرد.[۵]

 


۱- دکتر شحانه تعداد ۶۱۲۱ عدد را گزارش کرده است- اهداف و مقاصد سوره ها، ترجمه سید محمد باقر حجتی، ص۳۷

۲- تفسیر تسنیم، ج۲، ص۲۷

۳- مجمع البیان، ج۱، ص۳۲- نورالثقلین، ج۱، ص۲۶

۴- نورالثقلین، ج۱، ص۲۶ – مجمع البیان، ج۱، ص ۳۲ – در المنثور، ج۱، ص ۲۰ ( دارالمعرفة )

۵-  کافی، ج۲، ص۶۲۱- بحارالانوار، ج۸۹ ، ص

کنعانی هرندی بازدید : 21 دوشنبه 15 دی 1393 نظرات (0)

قرآن سندی آسمانی و استوار نامه ای ملکوتی است که پیامبر اکرم(ص) آنرا برای اثبات رسالت خویش در برابر جهانیان گشوده است ولی باید توجه داشت که معجزه بودن قرآن برای همیشه و همه نژادها خود یک نوع اعجاز است زیرا این کتاب باید از آغاز نبوت آن بزرگوار تا پایان جهان هم چنان بصورت سندی زنده و دلیلی غیر قابل انکار بر صدق ادعای وی و سفارت آسمانی آن حضرت باقی باشد در حالی که انسانها از آن تاریخ تا عصر ما دوران مختلفی را پشت سر نهاده و تکامل های دیگری را نیز در پیش دارند.

در چهارده قرن قبل مردم در سراسر جهان تقریبا در حالت بی خبری و نادانی بسر برده و از نظر فکری در مرتبه نازلی قرار داشتند ولی قرآن در همان عصر و در آن شرایط نامساعد معجزه بزرگ و دلیل قاطع بر نبوت پیغمبر اسلام(ص) بوده است. در جهان ما و در عصر کنونی نیز که انسان ها به بسیاری از اسرار و رموز جهان آفرینش پی برده و از حقایق علمی فراوانی آگاهند و باز هم قرآن معجزه و برای اثبات رسالت آن بزرگوار سندی قاطع است! و این مسئله خود نوعی اعجاز بشمار می آید.

قرآن به لغت عرب که اصولی ترین و جامع ترین لغات زنده ی جهان است نازل گردیده و جنبه فصاحت و بلاغت آن نژاد سرسخت عرب را به زانو درآورده بود ولی همین کتاب در عصر حاضر و برای نژادهای مختلف و ملتهای دیگر هم جنبه اعجاز دارد! اینکه اعجاز قرآن برای همیشه باقی است و گذشته زمان و تکامل فکری ابناء آدم هیچ گونه ضربه ای بر این سند آسمانی وارد نیاورده خود یک معجزه و خارق عادت است.

 

اعجاز قرآن از جنبه های گوناگون

بحث و بررسی درباره چگونگی اعجاز قرآن در همه عصرها و زمان ها و برای همه تیره ها و نژادها موضوعی است که شرح آن به نوشتن دهها جلد کتاب قطور نیاز دارد ولی با این حال از آنجا که گفته اند(ما لایدرک کله لا یترک کله) به ناچار ما نیز در اینجا بطور فشرده به قسمت هائی محدود از جنبه های اعجاز قرآن اشاره کرد و نمونه هائی از آن را در این جا نقل می کنیم:

اول) اعجاز قرآن از نظر فصاحت و بلاغت

احاطه به لغات و در دسترس داشتن واژه ها، چندان  دشوار نیست اما، ترکیب و نیز ترتیب و تنظیم آنها به شیوه یی که رعایت فصاحت و بلاغت شده باشد و هم جمله بندی به گونه یی باشد که بیان در همانحال که در دسترس ذهن خواننده است، در بالاترین جایگاه باشد، کاری است که بی رعایت قواعد باریک و دقیق ادبی و مهارت ذوقی سرشار، انجام پذیر نیست.

در فن «فصاحت و بلاغت» آمده است که:

برای فصاحت و بلاغت در هر گفتار و یا نوشتار، رعایت سه موضوع ضروری است: ۱٫ احاطه به واژه ها و معانی. ۲٫ قدرت فکر و لطافت ذوق. ۳٫ قدرت بیان یا قلم. اما همواره باید در نظر داشت که اگر چه همه ی قواعد و ضروریات فصاحت و بلاغت نیز، رعایت شود، باز کسی نمی تواند مدعی گردد که نوشته یا گفته ی او در همه زمانها «برترین» است و کسی همانند آن نمی تواند آورد.

اما، خداوند متعال، که حوزه ی قدرت و دانش او را پایانی نیست، از ترکیب و تنظیم کلمات، در قرآن سخن را به گونه یی آراسته است تا هیچکس گرچه بلیغترین و فصیحترین مردمان، نظیر آن، نتواند. و این است رمز جاودانه بودن قرآن و سند پیامبری جاوید حضرت محمد(ص). اصولاً متدولوژی خاص این کتاب، چنین امری را ایجاب می کند(۱)، به عبارت دیگر فصاحت و بلاغت را ابعاد و شاخه هایی است که بدان اشاره می کنیم:

الف- سبک و اسلوب

قرآن کریم از سبک و اسلوب معجزه آسایی برخوردار است که هیچ کتابی آن را ندارد. اسلوب این کتاب آسمانی، قابل تقلید نیست، چرا که سبک آن با معانی بلندی قرین می باشد. اگر کسی بخواهد نظم و اسلوب کلامی را با مضامین بلند آیات هماهنگ سازد، معانی جمله ها مضحک و مبتذل می شود و اگر بخواهد مفاهیم معقول و منطقی آیات الهی را در قالب آن اسلوب بریزد، امکان پذیر نخواهد بود، بلکه آن اسلوب از دست خواهد رفت. معانی بدیع با اسلوب بی بدیل این کتاب به گونه ای به هم آمیخته شده که در غیر آن، قابل جمع نمی باشد. اگر تنها اسلوب قرآن اعجاز بود، ممکن بود ادیبان زمان مانند آن بیاورند. آنچه تحدی و هماوردی را ناممکن ساخته، سبک و اسلوب، همراه با معانی و ترکیب و اسلوب، همراه با معانی و ترکیب جمله های آن است.

در تاریخ اسلام از مسیلمه کذّاب که آدمی فصیح، بلیغ و مدعی نبوت بود، آیاتی به تقلید قرآن شبیه سوره مرسلات نقل شده است که از نظر خوانندگان عزیز می گذارنیم:

« و المبدیات زرعا و الحاصدات حصدا و الذاریات قمحا و الطاحنات طحنا و الخابزات خبزا و الثاردات ثردا و لا قمات لقماً اهاله و سمناً» (قسم به زنهای آشکار کننده کشت زرع، و سوگند به خانم های دروگر، و سوگند به پاشندگان گندم، و قسم به نانوایان که نان آن چنانی می پزند، و سوگند به زن های پزنده آبگوشت کذایی، و سوگند به خانم هایی که لقمه های آنچنانی بر دهن می گذارند، و لقمه های چرب و نرمی بر می دارند).(۲)

این کلمات، گذشته از اشکالات ادبی، معانی مبتذلی نیز دارد.

باز مسیلمه کذّاب می گوید: « الفیل و ما الفیل، له خرطوم طویل، و له ذنب و بیل» (چه می دانید فیل چیست؟ برای او خرطوم دراز و دم کوتاهی است).

همانطور که ملاحظه می فرمایید این هماوردان در خلق الفاظ و ترکیب کلمات به سبک و شیوه قرآنی، و آنچه در توان داشته اند به کار گرفته اند ولی حداقل معانی معقول را از دست داده اند، پرداختن به زنان، ماجرای فیل و خرطوم طویل و دم کوتاه آن و… هدفی و رسالتی در این پیام ها نهفته است؟

این آیه از نظر مضمون به حد کافی خنده آور است و اصلاً نیازی به بحث و طرح آن نیست.

بی دلیل نیست ابوالعلاء معرّی، ادیب و فیلسوف معروف می گوید: (این سخن در میان مردم، اعم از مسلمان و غیر مسلمان مورد اتفاق است که کتابی که محمد(ص) آورده است، عقل ها را در برابر آن مغلوب ساخت و تاکنون کسی نتوانسته است مانند آن را بیاورد. سبک این کتاب با هیچ یک از     سبک های معمول در میان عرب ها، اعم از خطابه، رجز، شعر، سجع و نثر کاهنان و شاعران و ادیبان، شباهت ندارد، امتیاز جاذبه این کتاب بقدری است که اگر یک آیه در میان کلمات دیگران قرار گیرد، همچون ستاره فروزان در شب تاریک می درخشد).(۳)

گوته، شاعر و دانشمند آلمانی می نویسد: (قرآن، اثری است که بواسطه سنگینی عبارت، خواننده آن در ابتدای امر رمیده می شود، ولی سپس مفتون جاذبه آن می گردد و بالاخره بی اختیار مجذوب زیبایی های متعدد آن می شود).(۴)

اگر در نوشته های ادیبان و نثر و اشعار شاعران معروف عرب زبان دقت کنیم، در بسیاری از موارد، مضامین آنها مردود و متضاد می باشد. مواردی که قابل اشکال نیست، بلکه موضوع صحیح است، بدون شک مانند سبک و اسلوب قرآن نمی باشد. خطبه های نهج البلاغه و دعاهای صحیفه سجادیه و  خطابه های پیامبر(ص) با وجود صحت مضامین، هرگز با آیات قرآن قابل مقایسه نیست. به همین دلیل است که خدای متعال در قرآن می فرماید: «اگر راست می گویید، یک سوره مثل قرآن بیاورید، که هرگز نمی توانید مانند آن را بیافرینید. پس بهتر است خود را از عذاب دردناکی که آتش گیره آن، انسان ها و سنگ هاست، نگه دارید».(۵)

 

ب- بُعد دیگر جنبه لفظی و ظاهری فصاحت و بلاغت قرآن

فیلسوف شهید استاد مرتضی مطهری(ره) در این باره بیانی دارند که خلاصه ای از آن را می آوریم:

یکی از وجوه اعجار قرآن که از دیر زمان مورد توجه فوق العاده قرار داشته، جنبه لفظی و ظاهری یا فصاحت و بلاغت قرآن است. روشنی بیان، زیبایی، تعبیر، شیرینی، آهنگ و جذابیت عبارات، نظم  بی بدیل الفاظ و قالبهای معانی، آن چنان آیات قرآن را زیبا و لطیف ساخته است که هر کسی مختصر ذوق و شناختی از ادبیات عرب داشته باشد، حلاوت و طراوت آن را به خوبی احساس می کند.

اصولاً همه انسان ها زیبایی و جمال را می فهمند و نیازی به تعریف ندارد هنگامی که انسان اندام و صورت زیبا را مشاهده کند، یا منظره دل پذیر و یا شعر زیبایی را ببیند، بی اختیار جذب می شود. به همین دلیل صورت ها و منظره ها با این گوناگونند، ولی زیبا و جذاب می باشند. پیش از آن که علم و عقل، زیبایی را درک کند، احساس آن را می فهمد که مرکز آن، قلب و دل است، نه مغز و سر، از این رو گفته اند: زیباترین شعر، دروغ ترین آنهاست.

فصاحت و بلاغت نیز از مقوله زیبایی است و به کانون احساسات مرتبط است، ولی یک ویژگی و امتیازی که در فصاحت و بلاغت قرآن موجود است این است که، در عین زیبایی و جذابیّت از صمیم صداقت و درستی مایه می گیرد، بر خلاف شعر زیبا که اگر دروغ و گزاف در آن نباشد، زیبایی نخواهد داشت.

آری قرآن، هم کتاب عقل است و هم کتاب دل، زیبایی الفاظ را با جمال معنوی و اسلوب بدیع ادبی به هم آمیخته است.(۶)

ج- وجهی دیگر در اعجاز کلامی قرآن

در اعجاز لفظی و معنوی قرآن می توان به این حقیقت نیز اشاره کرد کتاب هایی در دنیا نوشته می شود، هر کدام سبک و موضوع خاصی دارد، مثلاً کتاب تاریخ بر محور تاریخ می چرخد کسی که در فن سخنوری کتابی تدوین نموده، مسائل مخصوص آن را مورد بحث قرار داده که با فلسفه و شیمی ارتباطی ندارد، ولی قرآن با اینکه یک هدف را دنبال می کند و آن، تعلیم و تربیت و هدایت و ارشاد انسان هاست، با وجود آن، با همه علوم و معارف آمیخته است؛ از جنین شناسی گرفته تا رنگ درختان، تنوع گیاهان، زمین شناسی، خلقت انسان، حرمت گوشت خوک و مردار، فلسفه آفرینش انسان و جهان، مبداء و معاد و برزخ و قیامت، همه را به هم آمیخته و یک نوع ارتباط و هماهنگی بین آنها برقرار ساخته است. این کتاب منحصر به فرد، کتابی است که طبیعت را با فطرت در آمیخته و عقل را با دل به همه دوخته است؛ مثلاً در باره بهار می فرماید: «فانظر الی آثار رحمه الله کیف یحی الارض بعد موتها ان ذلک لمحی الموتی» نخست، توجه به انسان را به سبزه زارها، درختان، گل و گیاهان توجه می دهد که چگونه باران رحمت زمین مرده را زنده می سازد و بعد بلافاصله ذهن آدمی را به احیای مردگان در قیامت معطوف می کند.(۷)

د- مصونیت از تحریف

قابل تحریف نبودن قرآن نیز می تواند یک نوع اعجاز باشد، چرا که هر کتابی در دنیا قابل تحریف به زیادتی و نقصان است، ولی قرآن، نه کاستی را بر می تابد و نه افزونی را، چرا که نسخه های آن بی حد و حصر است و افزون به آن و کاستن از آن امکان پذیر نمی باشد.

اصولاً قرآن چون به صورت معجزه نازل شده است، قابل تحریف نمی باشد، بر خلاف تورات و انجیل که در قالب نثر معمولی نازل گردیده و قابل تحریف بوده اند، قرآن کریم به مصونیت خود از هر گزندی اشاره کرد و می فرماید: «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون» (این کتاب را فرستاده ایم و تحقیقاً آن را نگهبان و نگه داریم).(۸)

همانطور که در عصر نزول و حضور پیامبر(ص) از تحریف در امان باقی مانده، پس از پیامبر(ص) نیز دستخوش تحریف به زیادتی و کاستی واقع نمی شود. آیات یاد شده به معنای انصراف دشمن از تحریف نیست، بدین معنا که خداوند در قلب دشمن تصرف کرده و آنان را از تحریف باز دارد، بلکه مفهوم آیه از عجز و ناتوانی دشمن در جهت تحریف پرده بر می دارد، چرا که اگر جمله و سطری را از قرآن حذف کنیم و یا بر آن بیفزاییم، مانند وصله کهنه ای که با بهترین پارچه زده شده باشد، محسوس و مشهود خواهد بود قرآن، کتاب شعر و غزلیات نیست که بتوان جمله ای را از آن تعویض کرد و یا شعری را بر آن افزود، کاستن از قرآن نیز امکان ندارد، چرا که معنا و مفهوم خراب می شود و بر هر عاقل و سخن سنجی به عیان روشن می گردد که در این قسمت کلماتی حذف شده است.

از جانب دیگر، عده زیادی از مسلمانان صدر اسلام در تمام مقاطع تاریخی و هم اکنون، حافظان قرآن بوده و هستند، بنابراین چه کسی جرئت می کرد تحریفی در آن صورت دهد، چرا که جان تحریف گران و مهاجمان به خطر می افتاد. مضاف بر این که از حدیث ثقلین – که محدثان شیعه و سنی به طور متواتر نقل کرده اند- وجوب تمسک به قرآن و عترت استفاده می شود. اگر بنا باشد تحریف در آن پیدا کند، چنین وجوبی بی معنا و این گونه تأکید، لغو خواهد بود.

 

 

 

کنعانی هرندی بازدید : 39 یکشنبه 30 آذر 1393 نظرات (0)

این سوره، در «مدینه» نازل شده و داراى ۲۰۰ آیه است‏.

محتواى سوره آل عمران‏

به گفته بعضى از مفسران مشهور، به نظر مى‏رسد: این سوره در خلال سال‏هاى جنگ بدر و جنگ احد (سال‏هاى دوم و سوم هجرت) نازل شده است و بخشى از طوفانى‏ترین دوران‏هاى زندگى مسلمین را در صدر اسلام منعکس مى‏کند.[۱]

روى هم رفته محورهاى اصلى بحث‏هاى این سوره، محورهاى زیر است:

۱- بخش مهمى از آن از توحید، صفات خداوند، معاد و معارف اسلامى بحث مى‏کند.

۲- بخش دیگرى پیرامون جهاد و دستورات مهم و ظریفى در این زمینه و همچنین درس‏هاى عبرتى که در دو غزوه مهم اسلامى (بدر و احد) بود سخن مى‏گوید، و همچنین شرح امدادهاى الهى نسبت به مؤمنان و حیات جاویدان شهیدان راه خدا.

۳- در قسمتى از این سوره، به یک سلسله احکام اسلامى در زمینه لزوم وحدت صفوف مسلمین، و خانه کعبه و فریضه حج و امر به معروف و نهى از منکر و تولِّى و تبرّى (دوستى با دوستان حق و دشمنى با دشمنان حق) و مسأله امانت، و انفاق در راه خدا و ترک دروغ و مقاومت و پایمردى در مقابل دشمن و صبر و شکیبائى در مقابل مشکلات و آزمایش‏هاى مختلف الهى و ذکر خداوند در هر حال، اشارات پر معنایى شده است.

 

۴- براى تکمیل این بحث‏ها، بخشى از تاریخ انبیاء از جمله: آدم و نوح و ابراهیم و موسى و عیسى و سایر انبیاء (علیه­السلام) و داستان مریم و مقامات این زن بزرگ و توطئه‏هاى پیروان متمرد حضرت موسى (علیه­السلام) و مسیح (علیه­السلام) در برابر اسلام، نیز ذکر شده است.

مطالب این سوره چنان به هم مربوط و هماهنگ است که گوئى همه آنها یک جا نازل شده است.

فضیلت تلاوت این سوره‏

در حدیثى از پیامبر اکرم (صلى­الله­علیه­وآله) مى‏خوانیم:

«مَنْ قَرَأَ سُورَةَ آلِ عِمْرانَ أُعْطِىَ بِکُلِّ آیَةٍ مِنْها أَماناً عَلى‏ جِسْرِ جَهَنَّمَ».

«هر کس سوره آل عمران را بخواند به تعداد آیات آن، امانى بر پل دوزخ به او مى‏دهند».[۲]

و در حدیثى از امام صادق (علیه­السلام) مى‏خوانیم:

«مَنْ قَرَأَ الْبَقَرَةَ وَ آلَ عِمْرانَ جائا یَوْمَ الْقِیامَةِ یُظِلَّانِهِ عَلى‏ رَأْسِهِ مِثْلَ الْغَمامَتَیْنِ».

«کسى که سوره بقره و آل عمران را بخواند، در روز قیامت همچون دو ابر بر سر او سایه مى‏افکنند».[۳]

 

 


۱- در آیه ۱۳، اشاره کوتاهى به جنگ «بدر» شده و از آیه ۱۲۱ تا ۱۲۸، اشارات بیشترى هم به غزوه «بدر» و هم «احد» آمده است و در آیات ۱۳۹ تا ۱۴۴، باز این مسأله را تعقیب مى‏کند، در آیات بعد از آن نیز اشاراتى به آن دارد.

۲- «مجمع البیان»، جلد ۱ و ۲، صفحه ۴۰۵ (جلد ۲، صفحه ۲۳۲، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، بیروت، طبع اول، ۱۴۱۵ ه ق)، فضل سوره «آل عمران»- «مصباح کفعمى»، صفحات ۴۳۸ و ۴۳۹ (انتشارات رضى، ۱۴۰۵ ه ق)- تفسیر«جوامع الجامع»، جلد ۱، صفحه ۲۶۲، ابتداى تفسیر سوره «آل عمران» (انتشارات جامعه مدرسین، طبع اول، ۱۴۱۸ ه ق)- تفاسیر«أبى السعود»، «بیضاوى»، «آلوسى» و«کشاف»، پایان سوره «آل عمران» ( آیه ۲۰۰).

۱- «نور الثقلین»، جلد ۱، صفحه ۳۰۹ (مؤسسه اسماعیلیان، طبع چهارم، ۱۴۱۲ ه ق)- «وسائل الشیعه»، جلد ۶، صفحه ۲۴۹، با اندکى تفاوت (چاپ آل البیت)- «مستدرک»، جلد ۴، صفحه ۳۳۲، با اندکى تفاوت (چاپ آل البیت)- «بحار الانوار»، جلد ۸۹، صفحه ۲۶۵، با اندکى تفاوت- تفسیر «عیاشى»، جلد ۱، صفحات ۲۵ و ۱۶۱، با اندکى تفاوت (چاپخانه علمیه، ۱۳۸۰ ه ق)- «ثواب الاعمال»، صفحه ۱۰۴ (انتشارات شریف رضى، قم، ۱۳۶۴ ه ش).

کنعانی هرندی بازدید : 55 شنبه 28 تیر 1393 نظرات (3)

 

حضرت علي ( ع ) نخستين فرزند خانواده هاشمي است كه پدر و مادر او هر دو فرزند هاشم اند . پدرش ابوطالب فرزند عبدالمطلب فرزند هاشم بن عبدمناف است و مادر او فاطمه دختر اسد فرزند هاشم بن عبدمناف مي باشد . خاندان هاشمي از لحاظ... فضائل اخلاقي و صفات عاليه انساني در قبيله قريش و اين طايفه در طوايف عرب ، زبانزد خاص و عام بوده است . فتوت ، مروت ، شجاعت و بسياري از فضايل ديگر اختصاص به بني هاشم داشته است . يك از اين فضيلتها در مرتبه عالي در وجود مبارك حضرت علي ( ع ) موجود بوده است . فاطمه دختر اسد به هنگام درد زايمان راه مسجدالحرام را در پيش گرفت و خود را به ديوار كعبه نزديك ساخت و چنين گفت : خداوندا ! به تو و پيامبران و كتابهايي كه از طرف تو نازل شده اند و نيز به سخن جدم ابراهيم سازنده اين خانه ايمان راسخ دارم . پرودگارا ! به پاس احترام كسي كه اين خانه را ساخت ، و به حق كودكي كه در رحم من است ، تولد اين كودك را بر من آسان فرما ! لحظه اي نگذشت كه ديوار جنوب شرقي كعبه در برابر ديدگان عباس بن عبدالمطلب و يزيد بن تعف شكافته شد . فاطمه وارد كعبه شد ، و ديوار به هم پيوست . فاطمه تا سه روز در شريفترين مكان گيتي مهمان خدا بود . و نوزاد خويش سه روز پس از سيزدهم رجب سي ام عام الفيل فاطمه را به دنيا آورد . دختر اسد از همان شكاف ديوار كه دوباره گشوده شده بود بيرون آمد و گفت : پيامي از غيب شنيدم كه نامش را علي بگذار .

دوران كودكي:


حضرت علي ( ع ) تا سه سالگي نزد پدر و مادرش بسر برد و از آنجا كه خداوند مي خواست ايشان به كمالات بيشتري نائل آيد ، پيامبر اكرم ( ص ) وي را از بدو تولد تحت تربيت غير مستقيم خود قرار داد . تا آنكه ، خشكسالي عجيبي در مكه واقع شد . ابوطالب عموي پيامبر ، با چند فرزند با هزينه سنگين زندگي روبرو شد . رسول اكرم ( ص ) با مشورت عموي خود عباس توافق كردند كه هر يك از آنان فرزندي از ابوطالب را به نزد خود ببرند تا گشايشي در كار ابوطالب باشد . عباس ، جعفر را و پيامبر ( ص ) ، علي ( ع ) را به خانه خود بردند . به اين طريق حضرت علي ( ع ) به طور كامل در كنار پيامبر قرار گرفت . علي ( ع ) آنچنان با پيامبر ( ص ) همراه بود ، حتي هرگاه پيامبر از شهر خارج مي شد و به كوه و بيابان مي رفت او را نيز همراه خود مي برد . بعثت پيامبر ( ص ) و حضرت علي ( ع ) شكي نيست كه سبقت در كارهاي خير نوعي امتياز و فضيلت است . و خداوند در آيات بسياري بندگانش را به انجام آنها ، و سبقت گرفتن بر يكديگر دعوت فرموده است . از فضايل حضرت علي ( ع ) است كه او نخستين فرد ايمان آورنده به پيامبر ( ص ) باشند . ابن ابي الحديد در اين باره مي گويد : بدان كه در ميان اكابر و بزرگان و متكلمين گروه معتزله اختلافي نيست كه علي بن ابيطالب نخستين فردي است كه به اسلام ايمان آورده و پيامبر خدا را تاييد كرده است .


حضرت علي ( ع ) نخستين ياور پيامبر ( ص ):


پس از وحي خدا و برگزيده شدن حضرت محمد ( ص ) به پيامبري و سه سال دعوت مخفيانه ، سرانجام پيك وحي فرا رسيد و فرمان دعوت همگاني داده شد . در اين ميان تنها حضرت علي ( ع ) مجري طرحهاي پيامبر ( ص ) در دعوت الهيش و تنها همراه و دلسوز آن حضرت در ضيافتي بود كه وي براي آشناكردن خويشاوندانش با اسلام و دعوتشان به دين خدا ترتيب داد . در همين ضيافت پيامبر ( ص ) از حاضران سؤال كرد : چه كسي از شما مرا در اين راه كمك مي كند تا برادر و وصي و نماينده من در ميان شما باشد ؟ فقط علي ( ع ) پاسخ داد : اي پيامبر خدا ! من تو را در اين راه ياري مي كنم پيامبر ( ص ) بعد از سه بار تكرار سؤوال و شنيدن همان جواب فرمود : اي خويشاوندان و بستگان من ، بدانيد كه علي ( ع ) برادر و وصي و خليفه پس از من در ميان شماست . از افتخارات ديگر حضرت علي ( ع ) اين است كه با شجاعت كامل براي خنثي كردن توطئه مشركان مبني بر قتل رسول خدا ( ص ) در بستر ايشان خوابيد و زمينه هجرت پيامبر ( ص ) را آماده ساخت .

 

حضرت علي ( ع ) بعد از هجرت:

 

بعد از هجرت حضرت علي ( ع ) و پيامبر ( ص ) به مدينه دو نمونه از فضايل علي ( ع ) را بيان مي نمائيم :

1 - جانبازي و فداكاري در ميدان جهاد : حضور وي در 26 غزوه از 27غزوه پيامبر ( ص ) و شركت در سريه هاي مختلف از افتخارات و فضايل آن حضرت است .

2 - ضبط و كتابت وحي ( قرآن ) كتابت وحي و تنظيم بسياري از اسناد تاريخي و سياسي و نوشتن نامه هاي تبليغي و دعوتي از كارهاي حساس و پرارج امام ( ع ) بود . ايشان آيات قرآن چه مكي و چه مدني ، را ضبط مي كرد . به همين علت است كه وي را از كاتبان وحي و حافظان قرآن به شمار مي آورند . در اين دوران بود كه پيامبر ( ص ) فرمان اخوت و برادري مسلمانان را صادر فرمود و با حضرت علي ( ع ) پيمان برادري و اخوت بست و به حضرت علي ( ع ) فرمود : تو برادر من در اين جهان و سراي ديگر هستي . به خدايي كه مرا به حق برانگيخته است ... تو را به برادري خود انتخاب مي كنم ، اخوتي كه دامنه آن هر دو جهان را فرا گيرد . حضرت علي ( ع ) داماد رسول اكرم ( ص ) عمر و ابوبكر با مشورت با سعد معاذ رئيس قبيله اوس دريافتند جز علي ( ع ) كسي شايستگي زهرا ( س ) را ندارد . لذا هنگامي كه علي ( ع ) در ميان نخلهاي باغ يكي از انصار مشغول آبياري بود موضوع را با ايشان در ميان نهادند و ايشان فرمود : دختر پيامبر ( ص ) مورد ميل و علاقه من است . و به سوي خانه رسول به راه افتاد . وقتي به حضور رسول اكرم ( ص ) رسيد ، عظمت محضر پيامبر ( ص ) مانع از آن شد كه سخني بگويد ، تا اينكه رسول اكرم ( ص ) علت رجوع ايشان را جويا شد و حضرت علي ( ع ) با تكيه به فضايل و تقوا و سوابق درخشان خود در اسلام فرمود : آيا صلاح مي دانيد كه فاطمه را در عقد من درآوريد ؟ پس از موافقت حضرت زهرا ( س ) آن حضرت به دامادي رسول اكرم ( ص ) نائل آمدند .

 

غدير خم:


پيامبر ( ص ) بعد از اتمام مراسم حج در آخرين سال عمر پربركتش در راه برگشت در محلي به نام غديرخم در نزديكي جحفه دستور توقف داد ، زيرا پيك وحي فرمان داده بود كه پيامبر ( ص ) بايد رسالتش را به اتمام ( 9 )برساند . پس از نماز ظهر پيامبر ( ص ) بر بالاي منبري از جهاز شتران رفت و فرمود : اي مردم ! نزديك است كه من دعوت حق را لبيك گويم و از ميان شما بروم درباره من چه فكر مي كنيد ؟ مردم گفتند : گواهي مي دهيم كه تو آيين خدا را تبليغ مي كردي پيامبر فرمود : آيا شما گواهي نمي دهيد كه جز خداي يگانه ، خدايي نيست و محمد بنده خدا و پيامبر اوست ؟ مردم گفتند : آري ، گواهي مي دهيم . سپس پيامبر ( ص ) دست حضرت علي ( ع ) را بالا گرفت و فرمود : اي مردم ! در نزد مؤمنان سزاوارتر از خودشان كيست ؟ مردم گفتند : خداوند و پيامبر او بهتر مي دانند . سپس پيامبر فرموند : اي مردم ! هر كس من مولا و رهبر او هستم ، علي هم مولا و رهبر اوست . و اين جمله را سه بار تكرار فرمودند . بعد مردم اين انتخاب را به حضرت علي ( ع ) تبريك گفتند و با وي بيعت نمودند .

 

حضرت علي ( ع ) بعد از رحلت رسول اكرم ( ص ):

 

پس از رحلت رسول اكرم ( ص ) به علت شرايط خاصي كه بوجود آمده بود ، حضرت علي ( ع ) از صحنه اجتماع كناره گرفت و سكوت اختيار كرد. نه در جهادي شركت مي كرد و نه در اجتماع به طور رسمي سخن مي گفت . شمشير در نيام كرد و به وظايف فردي و سازندگي افراد مي پرداخت . فعاليتهاي امام در اين دوران به طور خلاصه اينگونه است :

1 - عبادت خدا آنهم در شان حضرت علي ( ع )

2 - تفسير قرآن و حل مسائل ديني و فتواي حكم حوادثي كه در طول 23سال زندگي پيامبر ( ص ) مشابه نداشت .

3 - پاسخ به پرسشهاي دانشمندان ملل و شهرهاي ديگر .

4 - بيان حكم بسياري از رويدادهاي نوظهور كه در اسلام سابقه نداشت .

5 - حل مسائل هنگامي كه دستگاه خلافت در مسائل سياسي و پاره اي از مشكلات با بن بست روبرو مي شد .

6 - تربيت و پرورش گروهي كه از ضمير پاك و روح آماده ، براي سير و سلوك برخوردار هستند .

7 - كار و كوشش براي تامين زندگي بسياري از بينوايان و درماندگان تا آنجا كه با دست خويش باغ احداث مي كرد و قنات استخراج مي نمود و سپس آنها را در راه خدا وقف مي نمود .

 

خلافت حضرت علي ( ع ):


در زمان خلافت حضرت علي ( ع ) جنگهاي فراواني رخ داد از جمله صفين ، جمل و نهروان كه هر يك پيامدهاي خاصي به دنبال داشت .

 

شهادت امام علي ( ع ):

 

بعد از جنگ نهروان و سركوب خوارج برخي از خوارج از جمله عبدالرحمان بن ملجم مرادي ، و برك بن عبدالله تميمي و عمروبن بكر تميمي در يكي از شبها گرد هم آمدند و اوضاع آن روز و خونريزي ها و جنگهاي داخلي را بررسي كردند و از نهروان و كشتگان خود ياد كردند و سرانجام به اين نتيجه رسيدند كه باعث اين خونريزي و برادركشي حضرت علي ( ع ) و معاويه و عمروعاص است . و اگر اين سه نفر از ميان برداشته شوند ، مسلمانان تكليف خود را خواهنددانست . سپس با هم پيمان بستند كه هر يك از آنان متعهد كشتن يكي از سه نفر گردد . ابن ملجم متعهد قتل امام علي ( ع ) شد و در شب نوزدهم ماه رمضان همراه چند نفر در مسجد كوفه نشستند . آن شب حضرت علي ( ع ) در خانه دخترش مهمان بودند و از واقعه صبح با خبر بودند ، وقتي موضوع را با دخترش در ميان نهاد ، ام كلثوم گفت : فردا جعده را به مسجد بفرستيد . حضرت علي ( ع ) فرمود : از قضاي الهي نمي توان گريخت . آنگاه كمربند خود را محكم بست و در حالي كه اين دو بيت را زمزمه مي كرد عازم مسجد شد . كمر خود را براي مرگ محكم ببند ، زيرا مرگ تو را ملاقات خواهدكرد . و از مرگ ، آنگاه كه به سراي تو درآيد . جزع و فرياد مكن ابن ملجم ، در حالي كه حضرت علي ( ع ) در سجده بودند ، ضربتي بر فرق مبارك خون از سر حضرتش در محراب جاري شد و محاسن آن حضرت وارد ساخت . شريفش را رنگين كرد . در اين حال آن حضرت فرمود : فزت و رب الكعبه به خداي كعبه سوگند كه رستگار شدم سپس آيه 55سوره طه را تلاوت فرمود : شما را از خاك آفريديم و در آن بازتان مي گردانيم و بار ديگر از آن بيرونتان مي آوريم . حضرت علي ( ع ) در واپسين لحظات زندگي نيز به فكر صلاح و سعادت مردم بود و به فرزندان و بستگان و تمام مسلمانان چنين وصيت فرمود : شما را به پرهيزكاري سفارش مي كنم و به اينكه كارهاي خود را منظم كنيد و اينكه همواره در فكر اصلاح بين مسلمانان باشيد . يتيمان را فراموش نكنيد ، حقوق همسايگان را مراعات كنيد . قرآن را برنامه ي عملي خود قرار دهيد . نماز را بسيار گرامي بداريد كه ستون دين شماست . حضرت علي ( ع ) در 21ماه رمضان به شهادت رسيد و در نجف اشرف به خاك سپرده شد ، و مزارش ميعادگاه عاشقان حق و حقيقت شد .

کنعانی هرندی بازدید : 46 پنجشنبه 26 تیر 1393 نظرات (0)
پاسخ اجمالی
نخست توجه به این نکته لازم است که؛ استفاده از واژه افضل (برترین) در اعمال مستحبی گوناگون، ممکن است این سؤال را در ذهن ایجاد کند که چطور همزمان در کارهای مختلف از این واژه استفاده شده است؛ برای اطلاع از پاسخ آن نمایه برترین عمل مستحبی، سؤال 5210 را مطالعه نمایید.
اما راجع به سؤال مطرح شده باید گفت؛ از روایات استفاده می‌شود که برترین اعمال در شب قدر، احیاء و شب زنده‌داری و  اشتغال به تلاوت قرآن و دعا و نماز است.
در روایتی نقل شده است: «همانا رسول خدا(ص) در دهه آخر ماه رمضان رختخواب خود را جمع می‌نمود و کمر خود را برای عبادت می‌بست و در شب بیست و سوم ماه رمضان خانواده خود را بیدار می‌نمود و به صورت کسانی که خواب بودند آب می‌پاشید و همین‌طور حضرت زهرا(س) هیچ‌یک از أهل خانه خود را نمی‌گذاشت که در آن شب بخوابند، و براى این‌که خوابشان نبرد، غذاى کمترى به آنان می‌داد و از روز، خود را براى شب‌زنده‌دارى آماده می‌کرد، و می‌فرمود: محروم است کسى که از خیر این شب بی‌بهره بماند».[1]
البته در روایت دیگری امام علی(ع) از پیامبر اکرم(ص) از برترین اعمال ماه رمضان سؤال نمودند و آن‌حضرت در پاسخ فرمود: «برترین اعمال در ماه رمضان ورع و تقوای الهی است».[2] این روایت اگر چه اشاره به اعمال شب قدر نکرده، اما در هر صورت لیالی قدر نیز از ایام ماه رمضان بوده و می‌توان برترین عمل در شب قدر را تقوای الهی دانست که مفهومی گسترده داشته و هر عبادتی را با شرایط خاص، می‌توان مصداقی از آن برشمرد.
گفتنی است؛ شیخ صدوق بعد از بیان استحباب شب‌زنده‌داری در شب قدر و خواندن نماز با کیفیت خاص، برترین عمل شب قدر را اشتغال به تحصیل علم و دانش‌آموزی دانسته‌اند[3] و اگر چه ایشان مستندی برای این برتری نقل نکرده‌اند، اما از آن‌جا که ایشان از حدیث‌شناسان بنام شیعه هستند و تلاش داشته‌اند که مطلبی را از خود نگویند، می‌توان به سخن ایشان اعتماد کرد و این احتمال قوی را داد که مستند ایشان، روایتی در این زمینه بوده که به ما نرسیده است.
 

[1]. ابن حیون، نعمان بن محمد مغربی، دعائم الإسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الأحکام، ج 1، ص 282، محقق و مصحح: فیضی، آصف،‏ مؤسسة آل البیت علیهم السلام، قم، چاپ دوم، 1385ق.  
[2]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 42، ص 190، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.  
[3]. شیخ صدوق، الامالی، ص 649، تهران، کتابچی، چاپ ششم، 1376ش. 
کنعانی هرندی بازدید : 38 دوشنبه 23 تیر 1393 نظرات (0)
 
خداوند در قرآن کریم در داستان اصحاب کهف می‌فرماید: «و دل‌هایشان را محکم ساختیم در آن موقع که قیام کردند و گفتند: «پروردگار ما، پروردگار آسمان‌ها و زمین است. هرگز غیر او معبودى را نمى‌‏خوانیم که اگر چنین کنیم، سخنى بگزاف گفته‌‏ایم».[1]
این آیه در مقام بیان چگونگى هدایت و توفیق اصحاب کهف است.[2] اصحاب کهف در جامعه‌ای می‌‌زیستند که آیین آنان شرک و بت‌‏پرستى بود. این گروه خداپرست مجبور بودند که به ظاهر مجالس خود را به تقیه برگزار نمایند. عده‌ای از این خداپرستان از درباریان پادشاه و از اشراف جامعه بودند و در مورد نارضایتى از محیط شرک و پنهان نمودن عقیده خودشان به طور نهانى با یکدیگر مذاکراتى داشتند و سرانجام تصمیم گرفتند که در مجالس آنان برخیزند و صریحاً اظهار خداپرستى نمایند و از شرک و مرام پادشاه و مردم آن سرزمین اعلام بیزاری نمایند.
پروردگار نیز دل‌هاى آنان را از هر گونه تزلزل و بیم خطر ایمن داشت. بر این اساس دست‌جمعی از مجالس آنان برخاسته و صریحاً مرام خداپرستى و یکتاپرستى را اعلام نمودند و فریاد برآوردند معبود ما جهان آفرین است که آسمان و زمین را آفریده و زمام تدبیر جهان در حیطه قدرت او است. و بدین سان شعار خداپرستى خود را در به طور جمعى به مردم اعلام نمودند: «لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلهاً». به صراحت از آیین بت‌‌‏پرستى بیزاری نموده و اظهار داشتند که هرگز جز آفریدگار جهان را که تدبیر نظام یک‌نواخت آن در حیطه قدرت تواناى او است، پرستش ننموده و نمى‏‌نماییم.[3] چنانچه دعوت و الزام پادشاه و مرام بت‌‏پرستى را بپذیریم، اندیشه باطل و سخنان بیهوده‌‏اى را پیروى نموده‌‏ایم: «لَقَدْ قُلْنا إِذاً شَطَطاً».
در اثر این نهضت در برابر مرام پادشاه و مردم آن سرزمین؛ به دلیل بیم و هراس از این‌که پادشاه در باره آنان حکم قتل صادر نماید، ناگزیر شدند عزلت گزیدند و از معاشرت با مردم و حضور در دربار پادشاهى خوددارى نموده و در مجالس آنان به هیچ وجه شرکت ننمایند.
شایان توجه است که خداوند در این آیه؛ نخست بر ایمان آنان صحّه مى‌‏‌گذارد و مى‌‌‏فرماید: آنان جوانمردانی بودند که به پروردگارشان ایمان داشتند و ما نیز بر هدایت آنان افزودیم.
معلوم مى‏‌شود که اگر کسى به خدا ایمان داشته باشد و گامى به سوى او بردارد، خداوند با لطف و مرحمت خود بر مراتب هدایت و ایمان او مى‌‏افزاید و به کمک او مى‌‏شتابد. این حقیقت در آیات دیگر هم آمده است: «وَ الَّذِینَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً وَ آتاهُمْ تَقْواهُمْ»؛[4] کسانى که هدایت یافته‏‌اند، خداوند بر هدایتشان مى‌‏افزاید و روح تقوا به آنان مى‌‏بخشد.
پس از تأیید ایمان آنان مى‌‏فرماید: ما دل‌هایشان را استوار ساختیم و آرامش دادیم به گونه‌‏اى که آنها به پا خاستند و گفتند: پروردگار ما همان پروردگار آسمان‌‏ها و زمین است و جز او را نمى‌‏خوانیم که اگر چنین کنیم سخنى باطل گفته‌‏ایم.
از این آیه فهمیده مى‌‏شود که اصحاب کهف، ایمان خود را در یک محیط خفقان‌‏آور و مخالف اظهار کرده‌‏اند و بر ضد کفر حاکم بر آن محیط قیام کرده‌‏اند و این زمانى بود که آنها را مجبور کرده‌‏اند که بت‌‏ها را عبادت کنند و آنها در پاسخ، از پروردگار آسمان‌‏ها و زمین سخن گفته‌‏اند و سخن بت‌پرستان را رد کرده‌‏اند. همچنین از این آیه معلوم مى‌‏شود که خداوند به لطف خود بر قوّت قلب و شهامت آنها افزوده است، به گونه‌‏اى که آنها جرأت آن‌را پیدا کرده‌‏اند که در آن محیط کفر، آشکارا ایمان خود به خدا را بیان کنند و از عواقب کار خود بیم نداشته باشند.
پیام‌های آیه
1. جوان‌مردى و ایمان: همیشه روح توحید با یک سلسله صفات عالى انسانى همراه است، هم از آنها سرچشمه مى‌‏گیرد و هم در آنها تأثیر متقابل دارد؛ به همین دلیل در داستان اصحاب کهف مى‌‏خوانیم آنها جوان‌مردانى بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند.
2. امدادهاى الهى، در سایه ایمان، وحدت، قیام و توکّل: «رَبَطْنا عَلى‏ قُلُوبِهِمْ إِذْ قامُوا». در چند مورد از پیشتر این سوره این حقیقت به خوبى منعکس است که اگر انسان گام‌هاى نخستین را در راه خدا بردارد، و براى او بپا خیزد، کمک و امداد الهى به سراغ او مى‌‏شتابد. در یک جا مى‏‌گوید: آنها جوان‌مردانى بودند که ایمان آوردند و ما بر هدایتشان افزودیم. در مورد دیگر مى‌‏گوید: ما دل‌هاى آنها را محکم ساختیم و نیرو و توان بخشیدیم.
آیات دیگر قرآن نیز این حقیقت را به روشنى تأیید مى‏‌کند. آن‌جا که می‌فرماید؛ اگر انسان براى خدا مجاهده کند خدا او را به راه حق هدایت مى‌‏نماید: «وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا»؛[5]
مى‏‌دانیم راه حق راهى است با موانع بسیار و دشواری‌هاى فراوان که اگر لطف خدا شامل حال انسان نشود پیمودن آن تا رسیدن به مقصد کار مشکلى است.
این‌را نیز مى‌‏دانیم که لطف خداوند بالاتر از آن است که بنده حق‌جو و حق طلبش را در این مسیر تک و تنها بگذارد.
3. آرامش و پایدارى دل‌ها به دست خدا است: «وَ رَبَطْنا عَلى‏ قُلُوبِهِمْ».
4. در برابر انحرافات جامعه، سکوت و نشستن جایز نیست: «إِذْ قامُوا».
5. در راه خدا باید عزم و استقامت نمود: «إِذْ قامُوا».
6. موحّد واقعى، هرگز سراغ شرک نمى‌‏رود: «لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلهاً».
7. ثمره توحید در ربوبیّت، توحید در بندگى است: «لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلهاً».
8. شرک، انحراف فاحشى است که هرگز قابل عفو نیست: «شَطَطاً».[6]
9. خواندن غیر خدا تجاوز از حد و غلو در حق مخلوق و بالا بردن آن تا حد خالق است: «لَقَدْ قُلْنا إِذاً شَطَطاً».
 

[1]. کهف، 14. «وَ رَبَطْنا عَلى‏ قُلُوبِهِمْ إِذْ قامُوا فَقالُوا رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلهاً لَقَدْ قُلْنا إِذاً شَطَطا».
[2]. گروهی جوانمرد با ایمان بودند که در زمان پادشاهی دقیانوس زندگی می‌کردند.
[3]. حسینی همدانی، سید محمد حسین، انوار درخشان، تحقیق، بهبودی‏، محمد باقر، ج ‏10، ص 246- 247، تهران، کتابفروشی لطفی، چاپ اول، 1404ق.
[4]. محمد، 17.
[5]. عنکبوت، 69.
[6]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏12، ص 364- 365، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش؛ قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج ‏7، ص 147- 148، تهران،  مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، چاپ یازدهم، 1383ش؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏13، ص 251، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
کنعانی هرندی بازدید : 27 شنبه 21 تیر 1393 نظرات (0)

بی گمان جود و بخشش و انفاق از خصلتهای والای انسانی است که مطلوب همه انسانهاست و موجب ایجاد الفت و همدلی در میان آنها می شود. امامان معصوم(ع) جملگی در کنار سایر خصلتهای اخلاقی و انسانی که داشتند به جود و بخشندگی نیز معروف بودند که امام حسن(ع) نیز در میان آن بزرگواران از این حیث از برجستگی و عظمت خاصی برخوردار است. مقاله حاضر سعی در معرفی گوشه هایی از سیره عملی امام حسن(ع) در زمینه انفاق و کرم و بخشش و ایثار دارد. با هم آن را از نظر می گذرانیم.

آموزه های کرامت

وی از همان دوران کودکی به امام ایثار و اسوه، جود و بخشش و الگوی کرامت و بزرگواری معروف و مشهور گردید.
اگر می خوانیم که امام حسن مجتبی در دوران کودکی به انفاق اعضای خانواده اش سه روز تمام، غذای خود را کریمانه در اختیار مسکین و یتیم و اسیر می گذارد و تنها با آب افطار می کند، در دیگر مقاطع زندگی خویش همین روش را انتخاب کرده و سه مرتبه دارایی های خود را با فقرا و مستمندان تقسیم می کند تا بدین وسیله به آیندگان این درس را بدهد که در راه خدا باید از مال و ثروت گذشت و بینوایان را از آن محروم نساخت.
او به آیندگان گفت که لذت دنیا به این نیست که آنچه داری تنها برای خود داشته باشی بلکه باید شادی را با فقرا و مستمندان تقسیم کرد.
تاریخ نمونه های فراوانی از این ایثارها را به ثبت رسانده که بیان هر یک سند افتخاری برای آن امام هدایت می باشد. اما باید توجه داشت که عطاها و بخششهای امام حسن(ع) بی هدف و بی حساب نبود و آن حضرت بدنبال هر کمکی آموزه جدیدی را به نمایش می گذاشت تا درسی برای آیندگان ترسیم کرده باشد. مروری بر این آموزه ها برای همه ما فواید زیادی دربرخواهد داشت.

● تو در راه خدا آزاد هستی
مورخان از انس بن مالک نقل کرده اند که روزی کنیزی شاخه گلی برای امام حسن(ع) هدیه کرد امام به او فرمود: تو در راه خدا آزاد هستی.
انس گوید من به امام عرض کردم شما به خاطر یک شاخه گل او را آزاد کردی
امام حسن(ع) فرمود :خداوند ما را چنین تربیت کرده است آنجا که می فرماید و اذا حییتم تبحیه فحیوا باحسن منها(۱) هرگاه به شما تحیت گفته شد پاسخ آن را بهتر از آن بدهید و نیکوتر از هدیه اش آزادی او در راه خدا بود.(۲)

 

تعداد صفحات : 10

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    طرح فرستادن صلوات برای سلامتی امام زمان (عج) - انتخاب کنید و صلوات بفرستید
    آمار سایت
  • کل مطالب : 92
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 10
  • آی پی امروز : 2
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 4
  • باردید دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 11
  • بازدید ماه : 57
  • بازدید سال : 230
  • بازدید کلی : 10,177
  • کدهای اختصاصی
    دعای فرج سوره قرآن

    //Ashoora.ir|Live Beginsپخش زنده حرم وصیت شهدا مهدویت امام زمان (عج) تاریخ روز

    دعای عظم البلا
    ذکر کاشف الکرب
    روزشمار فاطمیه دانشنامه عاشورا
    لینک ثابت مطالب

    بنده دیگری مباش در حالی‌که خداوند تو را آزاد آفرید! چیست؟

    آیا خیانت در امانت نسبت به کفار و خائنان جایز است؟
    فرق خمس با مالیات چیست؟
    سریع الاستجابة ترین دعا جهت رسیدن به حاجت کدام است؟
    تفسیر و معنای کلمه عزم در قرآن چیست؟
    حوض كوثر
    کدام آیات قرانی، روش تفسیر قرآن به قرآن را تأیید می‌کند؟
    سال هجری و میلادی چه تفاوتی دارند؟
    آیا آفرینش آسمان و زمین و ارزاق ، در شش روز است یا هشت روز!؟
    احترام به پدر و مادر
    زکات در کنار نماز، نشانه جامعیت اسلام
    خلاصه ای از زندگی نامه حضرت ابالفضل العباس(ع)
    زندگى نامه و سیره حضرت زینب سلام الله علیها
    خلاصه ای از زندگی نامه پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله)
    نوجوان هوشمند
    در تنگنای زندگی
    سیمای سوره حجر
    سیمای سوره ابراهیم
    سیمای سوره یوسف
    آشنایی با علوم قرآنی
    آشنایی با سوره مبارکه نساء
    خلقت و شعور حیوانات
    آشنایی با سوره مائده
    شناخت قرآن کریم
    قرآن کتاب جهان داری
    تغذیه در اسلام
    دلائل عدم تحریف قرآن کریم
    اعجاز در قرآن کریم
    نگاهی به سوره ی حمد
    شفاعت ؛ مقاله ای از حضرت آیت الله احدی
    معانی مختلف قرآن از لحاظ لغت
    قرآن، اعجاز جهانی و جاویدان اسلام
    آشنایی با سوره مبارکه آل عمران
    نگاهی به بزرگ ترین سوره قرآن بقره
    نگاه به قرآن کریم باعث افزایش دید چشم می شود . . .
    خدایا
    دانستنی های قرآن
    ستايش بيكران
    گفتارهای رهبری درباره حضرت ام البنین سلام الله علیها
    تاريخ و مكان تولد حضرت زهرا (س)
    روز مادر
    چهل منقبت حضرت فاطمه ی زهرا (علیهاالسّلام)
    نماز، از بين برنده گناهان
    خدا مرا به واسطه ى همان يك نماز بخشيد
    ماجرای هجوم به خانه حضرت زهرا عليها السلام
    گريه بر فراق پدر يا بر ظلم دشمن ؟
    داستانی در مورد فدك
    زهد فاطمه (س)
    تابوت جالب و نیك
    "علم بهتر است یا ثروت؟" و پاسخ حضرت علی(ع)